2y+10m , 2y+9m
جمعه 9 اسفند 1392 : با مامانم به تولد امیرمحمد رفتیم که در قصر بادی برگزار شد و خیلی هم خوش گذشت مخصوصاً اینکه با حضور دوست خوبم حنانه جون دیگه خیال مامان خانم هم از جانب من راحت بود و لازم نبود همش دنبال من بدوه . پنجشنبه 22 اسفند 1392 : پنجشنبه شب هم خونه مهرو جونم بودیم و کلی بازی کردیم ، آخرشب هم راضی به برگشتن نمیشدم و دلم می خواست پیشش بمونم . پنجشنبه 29 اسفند 1392 : لحظه ی تحویل سال من در حال صرف شام بودم و بعد از اون هم به بزرگترها تلفن زدیم و سال نو رو تبریک گفتیم و تا آخر شب هم مشغول بستن بار سفر بودیم . ...
نویسنده :
مهرسا و هوراد
9:57